www.iiiWe.com » داستانک حصار یا پل ؟!

 صفحه شخصی مهنوش وفایی   
 
نام و نام خانوادگی: مهنوش وفایی
استان: خراسان رضوی
رشته: کارشناسی معماری
تاریخ عضویت:  1393/02/10
 روزنوشت ها    
 

 داستانک حصار یا پل ؟! بخش عمومی

6

حصار یا پل ؟!

سالها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود زندگی می کردند. یک روز به خاطر سوء تفاهمی کوچک ، با هم جرو بحث کردند . پس از چند هفته سکوت ،اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند .

یک روز صبح ، درِِ خانۀ برادر بزرگتر به صدا در آمد . وقتی در را باز کرد ، مرد نجاری را دید .نجار گفت : من چند روزی است که دنبال کار میگردم . فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه یا مزرعه داشته باشید . آیا امکان دارد که کمکتان کنم ؟

برادر بزرگتر جواب داد :بله ، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم . به آن نهر ، در وسط مزرعه نگاه کن ؛ آن همسایه در حقیقت برادر کوچکتر من است . او هفتۀ گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب ، بین مزرعۀ ما افتاد . او حتماً این کار را به خاطر کینه ای که از من به دل دارد ،انجام داد ؛ سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت : در انبار مقداری الوار دارم . از تو می خواهم تا بین مزرعۀ من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم .

نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و ارّه کردن الوارها . برادر بزرگتر به نجار گفت : من برای خرید به شهر میروم ؛ اگر وسیله ای نیاز داری ، بگو تا برایت بخرم .
نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود ، جواب داد : نه ، چیزی لازم ندارم .
هنگام غروب ، وقتی کشاورز به مزرعه بر گشت ، چشمانش از تعجب گرد شد ! نه تنها حصاری در کار نبود ، بلکه نجار پلی روی نهر ساخته بود.

کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت: مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی ؟

در همین لحظه ، برادر کوچکتر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساخت آن را داده . از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست .

وقتی برادر بزرگتر برگشت ، نجار را دید که جعبۀ ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است.

کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر ، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد .

نجار گفت : دوست دارم بمانم ، ولی پلهای زیادی هست که باید بسازم ...
نتیجه:

بیایید تلاش کنیم تا ما هم ، پلی میان انسانها بسازیم .
دنیا افراد موفق را تحسین می کند ،
اما به اندازه ی افراد خوش قلب آنها را دوست ندارند.

منبع: مجموعه کتاب های توتویی

دوشنبه 19 خرداد 1393 ساعت 14:46  
 نظرات    
 
داود حوض ماهی 16:46 شنبه 24 خرداد 1393
0
 داود حوض ماهی
بسیار اموزنده وجالب بودممنون
سید علی رضوی خسروشاهی 08:59 یکشنبه 25 خرداد 1393
0
 سید علی  رضوی خسروشاهی
درود بر شما
نیما محسون 13:22 دوشنبه 26 خرداد 1393
0
 نیما محسون
درود و سلام بر آدمهای خوش قلب که تعداد آنها هم خیلی زیاده.